خاطره از مهندس حاج مجید شمس از شاعر بلند آوازه کاشان سهراب سپهری

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

     دوران مقطع راهنمایی را سپری می کردم . هوا تابستانی و گرم و گداخته بود و رهگذری خسته با سیمای جذاب و دلنشین در کنار ماشین" لندروور " در حوالی میدان سهراب سپهری کنونی راوند ایستاده بود.

    جاذبه او مرا به سمت خود کشاند و وقتی با او روبه رو شدم از من  درخواست کرد که ماشین او را هل داده تا شاید روشن شده و مقصد خود را به سمت کاشان ادامه دهد.

    دسته جمعی تلاشی کردیم و ماشین روشن نشد. مسافر  خسته و ملتهب و عطشناک روبه من کرد و گفت اینجا آبی برای نوشیدن یافت می شود ؟؟؟

    و من به ذهنم رسید درب خانه حاج حیدر دهقان را دق الباب نمایم و از همسر مرحومه او برای مسافر درمانده آب طلبیدم و او با کرامت و بزرگواری پارچ آبی آورد و در کمبود یخ در آن زمان از داخل یک گونی مرطوب قطعه یخی بیرون آورد و در ظرف اب گذاشت.

    مسافر لب تشنه آب را نوشید و با نگاهی عارفانه زمزمه نمود :  "سلام بر حسین "

    از من تشکری مهرورزانه کرد و هنگام خداحافظی رهگذری دیگر به نام آقای جمالی که آشنای به ادبیات و شعر بوده است ( در آینده این فرد با جناق آقای شمس می شوند ) رو به این نوجوان کرده و می گوید آیا میدانی این مسافری را که به او کمک رسانیدی و آب دادی چه کسی است ؟؟؟

    ایشان جستجوگر صدای پای آب و دل نگران از گل آلود شدن آب جویبار " سهراب سپهری " می باشند.

     

    http://s2.picofile.com/file/8261589468/photo_2016_07_29_02_30_22.jpg

    "این خاطره جالب را برادر خدوم و  جهادی و زحمت کش جناب آقای

    شمس عضو شورای شهر کاشان

    در کنار قبر سهراب سپهری برایم بازگو نمودند"

     

    راوند در رهگذر تاریخ...
    ما را در سایت راوند در رهگذر تاریخ دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : rahavanda بازدید : 488 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 23:52