سید ابوالرضا ضیاءالدین، فضل الله بن علی بن عبید الله حسینی راوندی (درگذشته در ۵۷۰) از علمای شیعه در قرن ششم هجری به شمار میآید. او در یکی از شهرهای اطراف کاشان به نام راوند به دنیا آمد. او ادیب هم بوده و دیوان شعری نیز از او به یادگار مانده است. فضلالله راوندی از مشایخ ابن شهر آشوب و منتجب الدین بن بابویه و شیخ محمد بن حسن طوسی، پدر خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.
نهم ذی الحجه الحرام مصادف با روز عرفه سالروز رحلت ملکوتی ایشان است.
سمعانی در کتاب خود میگوید: روزی به کاشان رفتم و تصمیم به زیارت ابو الرضا فضل الله راوندی گرفتم. وقتی به خانه وی رسیدم، در زدم و منتظر خروج ایشان شدم. در آن هنگام دیدم بالای درِ خانه این آیه شریفه را نوشتهاند: «إنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ أهلَ البَیتِ و یطهِّرَکم تَطهیراً» لحظهای که چشمانم به روی مبارکش افتاد دیدم ایشان از آنچه تصور میکردم بسیار بزرگوارتر است. در آن دیدار من برخی احادیث و روایات و بخشی از اشعار وی را از ایشان شنیدم؛ از جمله اشعاری که ایشان به خط خود برای من نگاشتند این ابیات بود:
هل لک یا مغرور من زاجر | أو حاجز من جهلک الغامر | |
أمس تقضی و غد لم یجیء | و الیوم یمضی لمحة الباصر | |
فذلک العمر کذا ینقضی | ما أشبه الماضی بالغابر |
یعنی:ای فریفته دنیا آیا چیزی تو را بیدار میکند؟ و آیا مانعی در برابر دریای جهل تو وجود دارد؟ دیروز گذشت و فردا هنوز نیامده است. و امروز هم با یک چشم به هم زدن میگذرد. و عمر این گونه به پایان میرسد. چقدر گذشته به آینده شباهت دارد.
عماد کاتب درباره او مینویسد: سید فضل الله راوندی شخصیتی کم نظیر و دارای نسبی شریف و اخلاقی بزرگوار بود. وی از قدمای علما و دانشمندی فاضل و دارای چهرهای جذاب و با ابهت و صاحب سخنی زیبا بود. او واعظی بزرگ و دارای خطی خوش و تألیفاتی فراوان بوده، مورد احترام مردم و از رزق و روزی خوبی نیز بهرهمند بود. در سال ۵۳۳ هجری در دوران کودکی من و برادر کوچکم در مدرسه مجدیه در شهر کاشان درس میخواندم. در آن زمان میدیدم که آن سید بزرگوار به مدرسه میآمدند و در آنجا درس اخلاق میدادند. جمعیت فراوانی از مردم عادی و علمای بزرگ نیز پای درس ایشان حاضر میشدند. بعدها در اصفهان با فرزندش احمد دوست شدم و از طریق ایشان بهتر با تألیفات و مقام علمی پدرش آشنا گشتم.
عمر مبارک او در حدود 90 سال بوده است. و مقبره وی در زاویه جنوبی قبرستان «پنجه شاه» و درناحیه شمالی مسجد جامع کاشان می باشد ولی متأسفانه و سوگمندانه مرقد شریف و مضجع نورانی این عالم فرزانه و فقیه یگانه و امامزاده عظیم الشأن در زمان ما متروک و مهجور و غریب می باشد.
همان گونه که خود ایشان غربت و گمنامیش را چنین سروده است:
إنّي بقاسان غريب حريب و ليس ذا أن ليس فيها قريب
بل هو من فقدان جنسي بها و الفاقد الجنس غريب غريب
راوند در رهگذر تاریخ...
برچسب : نویسنده : rahavanda بازدید : 418